تو محکومی به کم بودن به جرم سوختن و ساختن تو این دنیای مردونه چقدر دشواره زن بودن تو این دنیا که رویاهات با تنهایی برابر نیست میترسم که بگن دیگه بهشتم جای مادر نیست تو چشمات قد یه تاریخ پر از تشویش و آشوبه با این حجم از غم و غربت چقدر آرامشت خوبه