Mohsen Nemati – Havaset Hast

دلم دست تو بود و رفتی و در اوج نامردی
منو با خاطراتت تو خیابونا ولم کردی
گذاشتیم توی تنهایی و من هر شب پیت هستم
یکی هم نیست بگه شب ها رو دنبال چی می گردی
حواست هست منو اینجا گذاشتی تو فراموشی
هنوزم اون یه جفت کفشی رو که بهت دادم می پوشی
نمی دونم کجایی صد دفعه تو روز می گیرم
بهوونت رو شمارت رو ولی بازم که خاموشی
دارم دیوونه میشم تو شبایی که
پیامک های این چند سال رو می خونم
هنوزم توی عکسات داری میخندی
آخه هر شب به چشمات خیره می مونم
تو رفتی و تمام خاطراتت هست
هنوزم بوی عطرت تو نفس هامه
چرا سهم من از چشمات فقط گریه است
تو این شب ها که عکست توی دستامه
لب دریا رو یادت هست که گفتم بی تو میمیرم
نگفتم تو نباشی از تموم زندگی سیرم
تموم ساحل رو گشتم بشه ردت رو پیدا کرد
هنوزم وقتی نیستی بیخودی دلشوره می گیرم
حواست هست منو اینجا گذاشتی تو فراموشی
هنوزم اون یه جفت کفشی رو که بهت دادم می پوشی
نمی دونم کجایی صد دفعه تو روز می گیرم
بهوونت رو شمارت رو ولی بازم که خاموشی