Behzad Pax – Enerzhi Bede

چیه چه خبر بیکینی پوشیدی
نه من نه تو میبینی هیشکی تو گوشی نی
داری رمانای عشقی میخونی
منم چرت زدم هنوزم رو فیزیکو شیمی
بشکنه دست ما که نمک نداره
نفهمیدی زندگی هرچی بپوشی نی
داری مسیریو میری که منم رفتم
همش یادآوری نکن نگو ازت خستم
زندگی به من بیلاخ نشون دادو
یه روز میفهمی حالمو چقد پستم
راه منو تو که نشد یکی شه اما
همه درای پشتمو خودم بستم
در به در تو شهر غربت
با هدیم نمیری و نداری صحبت
هر روزم که مثل قبله
وقتی قفله غروبی تو هوای جمعت
سر تا سر شهرو گشتم
ولی آسمونش یه رنگ سرگذشتم
یه مغز خستم که کم نمیاره
اما درگیر میشه همش نُه با هشتم
چته، چتی بگو رو به راهه
حالت چشات سرخ شده
میشینی رو به رو توالت
اح حال بهم زنه رفتارات
ازت دور میشم راهت برسی به کارت
ساعت چنده الان دقیق بگو بینم چشام تار میبینه
خوب نمیشه ضعیفه دوربینم هه
مثل خودت میخوام رل بازی کنم
آخه میگفتی عاشق همین خُل بازی شدم
♫♫♫♫
هنوز از اون روزا مونده برات چیزی
یکی سخت تر از این داستانارو دورو برت دیدی
چیه میخندی هان بده این حرفا
سر همین قُد بازیات کاری میکردی بری رو اعصاب
یادت میاد…
همه جوره میزدی تو سرم دیدی دورو برم خبری نیست
شیش تک افتادم دمت گرم
واسه همه جواب دارم
چی تو کلته داری به چی فک میکنی
چطور احمق یه دنده بودم
بخند تو گلم شاد باش فقط
اکسیژن شو انرژی بده
از یه آدم روانی توقع داری بهت چی بگه
انرژی بده روزایی که من نساختم بساز دوباره
بخند الکی شاد باش نذار غمت دیده شه
انرژی بده…
در به در تو شهر غربت
با هدیم نمیری و نداری صحبت
هر روزم که مثل قبله
وقتی قفله غروبی تو هوای جمعت
سر تا سر شهرو گشتم
ولی آسمونش یه رنگ سرگذشتم
یه مغز خستم که کم نمیاره
اما درگیر میشه همش نُه با هشتم