پايان مرگِ هنري كاوه يغمايي
نویسنده خبر : Ehsan Ahmadi

پايان مرگِ هنري كاوه يغمايي

Ehsan Ahmadi 7 سپتامبر 2016 0 نظر
کد خبر : 781075
بازدید : 90
6741 پسند
خلاصه خبر : سكوتِ سرد كاوه ٧ سال ديگر ادامه پيدا كرد،تلاش ها به در بسته ميخوردن و خبري از روي خوش مسئولان در داخل كشور نبود.بار ها در مراحل مختلف اجراها به سرانجام نرسيد و انتظار مخاطبان ادامه پيدا كرد...
متن خبر :

 

شايد براي شما هم اتفاق بيوفتد…

پايان مرگِ هنري كاوه يغمايي…

حوالي ١٥ سال پيش بود كه جوانان دهه ٨٠ شاهد يك اتفاق موسيقايي شدند.
براي اينكه شكوه اين اتفاق را بيشتر لمس كنيم بايد به آن روزها برگرديم،به حال موسيقي آن روزها.
آن روزها موسيقي حال ديگري داشت،اصلا مثل و مانند امروز نبود،سبك هاي مختلف موسيقي رواج نداشتند و مخاطبان عام موسيقي شايد اصلا به سبك هاي خاص علاقه نشان نميدادند،شرايط هم براي فعاليت هنرمندان خيلي سخت تر از امروز بود،مراحل اخذ مجوز همان هفت خوان رستمِ شاهنامه بود و تازه اين هفت خوان براي موسيقي پاپ هفت خوان بود،براي موسيقي هاي ديگر كه چهارده خوان هم شايد يك اتفاق روزمره به شمار ميرفت.
يادم مي آيد زماني را كه از سبك راك به عنوان موسيقي مبتذل و موسيقي شيطان پرستان ياد مي شد و حتي گوش دادن به اين موسيقي بليط كارت ورود به جلسات فرقه شيطان پرستان به شمار مي رفت.
در همين زمان ها بود كه برخي گروه ها و خواننده ها در اوج سختي پا به عرصه گذاشتند.
“كاوه يغمايي” را شايد همانند پدر كه اغلب اهالي موسيقي او را پدر موسيقي راك ايران ميدانند،بتوان پدر موسيقي راك مجاز داخلي ناميد.همان سال ها بود كه كاوه با انتشار آلبوم “مترسك” وارد بازار موسيقي كشور شد و به سرعت توانست جاي خوبي ميان اهالي موسيقي باز كند.بررسي مولفه هاي كار كاوه شايد ساعت ها و متن ها زيادي را به كمك بطلبد اما دو فاكتور اصلي در موفقيت موسيقي كاوه يغمايي نقش بسزايي را ايفا ميكردند.

فاكتور اول ترانه بود چرا كه تا آن زمان اغلب كساني كه در اين سبك فعاليت ميكردند به دليل عدم وجود ترانه مناسب يا بعضا به دليل علاقه شخصي از ترانه هاي سطح پايين يا اشعار كلاسيك نظير اشعار مولانا استفاده ميكردند.اما كاوه توانست با استفاده از اشعار مناسب و مضامين اجتماعي و بعضا عاشقانه موسيقي راك را در ميان مردم عادي هم رواج دهد.
فاكتور دوم اما موسيقي كاوه بود،كاوه توانست با تنظيم و سازبندي مناسب و استقاده دقيق و به جا از گيتار الكتريك تعريف درست و دقيقي از موسيقي راك به مخاطب عام موسيقي ارائه دهد و گوش مخاطب ايراني داخل كشور را به شنيدن موسيقي راك عادت دهد.

اما از اين فاكتورها كه بگذريم كاوه در آن سال ها يكي از زيباترين اجراهاي اين سبك از موسيقي را روي صحنه برد،اجرايي كه تا سال ها افرادي كه به آن نرسيده بودند، حسرت نبودنشان را خوردند و همين اجرا بابي شد براي اجراهاي بعدي اين سبك از موسيقي اما از جهتي ديگر هم بابي شد براي غيبت شايد كبراي كاوه يغمايي در بازار موسيقي كشور.البته در آن زمان با توجه به مشكلات فراوان و خان هاي زيادي كه براي عبور وجود داشت ترك وطن براي هنرمندان امري طبيعي به شمار ميرفت و ضربه هاي ناشي از آن تا سال ها دامن موسيقي كشور را گرفت.كاوه هم ازين داستان غم انگيز مستثني نشد و كشور را به قصد كانادا بدرود گفت تا سال ٨٨ عملاً به جز چند كنيرت جسته گريخته خبر خاصي از كاوه به گوش نميرسيد.اما سال ٨٨ به يك باره شاهد طلوعي ديگر بعد از آن غروب رفتن بوديم…انتشار آلبوم “سكوت سرد” كاوه يغمايي در بازار موسيقي جهان توانست يك اتفاق ديگر موسيقايي را رقم بزند.كاوه توانسته بود موسيقي خود را با همان فاكتور هاي داخلي و ايراني پسند ارتقاي قابل توجهي بدهد و به موسيقي روز دنيا نزديك تر كند،ترانه هاي روزبه بماني هم كه در آن زمان جواني جوياي نام بود به خوبي روي موج موسيقي كاوه يغمايي سوار بود و منظره اي زيبا را روانه گوش مخاطب ميكرد.
كاوه بعد از انتشار سكوت سرد تور هاي زيادي را در گوشه گوشه دنيا به روي صحنه برد اما سكوت سرد كاوه براي مخاطبانش در داخل همچنان ادامه داشت مخاطباني كه نميدانستند ٧ سال ديگر بايد انتظار را به جان بخرمد تا بتوانن نظاره گر پنجه هاي موسيقي كاوه در سالن ميلاد باشند…

سكوتِ سرد كاوه ٧ سال ديگر ادامه پيدا كرد،تلاش ها به در بسته ميخوردن و خبري از روي خوش مسئولان در داخل كشور نبود.بار ها در مراحل مختلف اجراها به سرانجام نرسيد و انتظار مخاطبان ادامه پيدا كرد.در جشنواره فجر قرار بود شاهد احراي كاوه باشيم كه در روز قبل اجرا در كمال ناباوري مخاطبان با عذر خواهي كاوه مواجه شدند و انتظار ها همچنان ادامه يافت اما كاوه وعده انتشار آلبوم خود را به مخاطبان داد كه شايد از تلخي اين تراژدي بكاهد.

گذشت و گذشت…
تابستان ٩٥…
بعد از هفت سال سكوتِ سرد…
“منشور” منتشر مي شود…

اين جمله شايد براي مخاطبان موسيقي راك داخل كشور ماند رويايي بود كه داشته به حقيقت بدل ميشد،رويايي كه ١٥ سال دوري و ٧ سال نشنيدن صداي كاوه كابوس وار داشت براي مخاطبان سپري ميشد،اما قسمت هاي خوش رويا را منشور رقم زد…منشوري كه پايان انتظارها بود،پايان انتظارهاي يك نسل براي شنيدن يك صدا…
منشور منتشر شد،مولفه هاي موسيقي كاوه همچنان در تك تك قطعات موج ميزدند،ترانه ها،موسيقي،تنظيم ها و لحن اجراي كاوه به بلوغ

قابل توجهي رسيده بودند.
اما اين پايان ماجرا نبود،اين رويا زماني براي مخاطبان رنگ حقيقت گرفت كه مخاطبان كاوه با پوسترهاي اولين اجراي كاوه يغمايي در سطح شهر روبرو شدند،اجرايي كه قرار بود بعد از ١٥ سال انتظار يك اتفاق ديگر در موسيقي ما رقم بزند،موسيقي كه ديگر نوپا نيست،موسيقي كه مخاطبان فقط آن را به اسم پاپ نميشناسند،موسيقي كه ديگر راك براي آن يك تابويي براي شكستن نيست و موسيقي كه ديگر شيطان پرستي نيست…

بلاخره اتفاق افتاد…با حمايت هاي شما…بلاخره اتفاق افتاد
اين جمله شروع اجراي زنده كاوه يغمايي روي صحنه اي بود كه ١٥ سال تبعيد به دوري از آن بود و پاياني بر انتظار هاي مخاطباني كه ايستاده و بدون توقف كاوه يغمايي را تشويق ميكردند،شايد باورشان نميشد كه كاوه روي صحنه باشد،شايد باورشان نميشد كه انتظار را پاياني هست،شايد باورشان نميشد كه كابوس ها هم ميتوانند شيرين شوند…
خوشحالي در نگاه كاوه شعله ور بود،لبخندهايي كه از ته دل روانه نگاه اشك آلود مخاطبان ميكرد به زيبايي تمام منتقل ميشد…اين كنسرت شايد كنسرت نبود يك تجديد ديدار ١٥ ساله بود كه مخاطبان هنوز در باور آن شك داشتند…

كنسرت آغاز شد.”سكوت سرد” زنده اجرا شد و طلسم نشنيدنش شكسته شد…مخاطبان به شكلي كه شايد اولين بار در اين ١٥ سال شاهد آن بودم كاوه را همراهي ميكردند،انرژيي كه كلمه به كلمه بين خواننده و مخاطبان رد و بدل ميشد را با هيچ كلمه اي نميتوان توصيف كرد.

كاوه يغمايي به همراه مسعود همايوني،بابك رياحي پور،ساتگين يغمايي و نيلوفر فرزند شاد همچنين يك درامر از شهر شيراز با نام نيما و در آخر نگين كه در دو نقش زير صدا (back vocal) و همچنين نوازندگي گيتار الكتريك فعاليت ميكرد،گروه بسيار حرفه اي وا به روي صحنه برد.معمولا در اجراهاي موسيقي پاپ در كشور ما گروه نقش به سزايي را ايفا ميكند و در موارد زيادي به ياري خواننده مي آيد و بعضا حتي اشتباهات خواننده را پوشش ميدهد اما در احراي كاوه همكاري خواننده و گروه به شدت مشهود بود،كسي در صدد پوشش دهي خطاي ديگري نبود و همكاري بالايي در اجرا ديده ميشد،البته شايد نوازندگي بي نقص كاوه در اين اجرا دليل آن باشد اما هماهنگي فاكتوري نيست كه به راحتي بتوان صاحب آن شد.

اجراي كاوه يغمايي پس از سال ها دوري از صحنه هاي داخلي،اجراي پر نكته اي بود،نكاتي كه اغلب خوانندگان اين روزهاي داخل كشورمان بعضا به آن بي توجه يا در بهترين موارد كم توجه هستند.
ارتباط كاوه با مخاطب و انتقال انرژي مثبت بين مخاطب و خواننده يكي از بهترين نكات اجرا بود،در حين اجرا كاوه زياد سخن نميگفت اما بعضا با بيان خاطرات و لبخندي كه مداوم نثار تماشاچي ميكرد ارتباط خوبي با مخاطبان رقم ميزد،حتي معرفي مهمانان و اعضاي گروه خود به زباني كاملا ساده و حتي معرفي با اسم كوچك باعث ميشد ميخاطبان احساس صميميت بيشتري با خواننده پيدا كنند.
نكته بعدي در اجراي كاوه دكور و جلوه هاي بصري اجرا بود.كاوه در اين كنسرت اتفاق خاصي در اينترو و يا پايان اجرا نداشت اما نور پردازي و منشور نوراني به همراه دو ستون كه در سمت راست و چپ صحنه قرار داشتند جلوه بصري بسيار زييايي را ايجاد كرده بودند.
اما يكي از نكات جالب توجه اين برنامه كه به نوعي در خط مشي فعاليت هاي كاوه جاي دارد،فيلم برداري حرفه اي از اجراي كاوه بود،پارامتري كه در موسيقي روز دنيا جايگاه خود را به خوبي پيدا كرده و توانسته علاوه بر نياز شنيداري مخاطب،نياز ديداري شنونده موسيقي را نيز تامين كند كه متاسفانه در كشور ما به غير از مواردي انگشت شمار به آن پرداخته نميشود.البته شايان ذكر است كه كاوه در همان سال هاي دهه ٨٠ هم يكبار ديگر اين كار را انجام داده بود و توانسته بود يكي از ماندگار ترين آثار تصويري آن سال هاي موسيقي كشور را روانه بازار كند.

نكته بعدي اجراي كاوه تنظيم دوباره تمامي قطعات بود،تنظيم هايي كه به طور كامل مناسب اجراي زنده بودند.
تنظيم در اجراي زنده موسيقي راك اهميت زيادي دارد چرا كه اگر سولو نوازي ها و صدا برداري هاي برنامه به شكل درستي به مخاطب ارائه نشود،مخاطب را خسته و بعضا گوش مخاطب را آزار ميدهد.يغمايي در اين برنامه با ياري گرفتن از شهرام شعرباف (سرپرست گروه اوهام) صدابرداري بسيار خوبي روي استيج داشت و اين به زيبايي شنيدن موسيقي وي به حد زيادي اضافه ميكرد.

نكته بعدي اين اجرا اما استيج گرداني كاوه و اعضاي بند ايشان بود،حتي قرار گيري اعضاي بند روي استيج به شكل مثلثي بود كه علاوه بر جلب كردن توجه مخاطب به خواننده،باعث ميشد خواننده و اعضاي بند با راه رفتن هاي بجا روي استيج و داشتن تحرك بتوانند ارتباط خوبي باهم برقرار كنند و از خستگي چشم مخاطب جلوگيري كنند.

يكي از اتفاقات اين كنسرت كه در تاريخ موسيقي كشورمان شايد به قدر انگشتان يك دست هم شاهد آن نبوديم،اجراي دوئت سيروان و كاوه روي صحنه بود.اجراي دو قطعه باهم و همچنين تك نوازي هاي د

و به دو بين ايشان در قطعه “پل بي عبور” چشنوازي برنامه را دو چندان كرد.

اما پرطرفدارترين قطعات كاوه در اجرا را با توجه به قدمت آثار البته،شايد در قطعات آلبوم سكوت سرد ديديم،اشعار و قطعاتي كه روزبه بماني در آن ها سهم به سزايي داشت و اتفاقا در اين شب با شكوه به تماشاي اجراي زنده كاوه نيز نشسته بود.

بهطور كلي اجراي كاوه شايد به زعم بنده بهترين اجراي يك نسل موسيقي داخل كشور باشد چرا كه با توجه به قوانين داخل كشور براي اجراها تمام نكاتي كه از يك خواننده انتظار مي رفت را در خود گنجانده بود.
كاوه يغمايي توانست با يك پايان با شكوه و قدرتمند به صحنه اول موسيقي كشور بازگردد و پاسخ تمام انتظارات را به نحو احسنت بدهد.
اما يك سوال با تمام اين خوبي ها ذهن من را به شدت مشغول كرده كه مگر يك هنرمند چقدر زمان براي ارائه هنر خود دارد يا در اصل عمر هنري دارد كه بخواهيم به خاطر هيچ و پوچ ١٥ سال او و مخاطبانش را از ديدار هم محروم كنيم؟
و اينكه هيچ چيز به جز حمايت تمام قد مخاطبان (مادي و معنوي) نميتواند اين مدتِ مرگِ هنري را براي يك هنرمند جبران نمايد…

 

عکاس : نسیم روحانی

 

تمامی عکس ها در فایل زیپ

 

 

 

 

برای دسترسی سریع به آهنگهای جدید و اخبار به کانال تلگرامی گانجاموزیک بپیوندید .

Telegram.me/Ganja2Music_com

رسانه خبری موسیقی گنج نوا
مجموعه گنج نوا (گانجا2موزیک) پایگاهی جهت اطلاع رسانی اخبار، گزارشها و تصاویر کنسرتها میباشد.
هیچ چیز در این دنیا به اندازه تلاش و پشتکار باعث رشد و موفقیت نمی‌ شود گنج نوا نیز با بهره مندی از عکاسان و خبرنگاران حوزه موسیقی و با تلاش و پشتکار سعی در پیشرفت موسیقی کشور دارد.
برچسب ها