متن ترانه مهدی فریدون فر دختر کوچه های تابستان
زندگی کردمت ای بهانه من
غیر تو هر چه زنده را کشتم
چندسال است روزگار منی
مثل سیگار لای انگشتم
چشم خود را به دست خود بستم
تا عذاب سبک تری باشی
تا در اندوه رفتنت باشم
تا در کنار دیگری باشی
دختر کوچه های تابستان
طعم شیرین و داغ خردادی
من خداوند بیستون بودم
تو به فکر کدام فرهادی
چشمایت کجای تقویمند
از چه صبحی طلوع خواهی کرد
واژه واژه غروب باریدم
از چه صبحی طلوع خواهی کرد
میروی نم نم و جهانم را
ساکت و سوت و کور خواهی کرد
لحجه کفش هایت ملتهب اند
قطعا از من عبور خواهی کرد
در این روزهای بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی وکسی با عشق
از خودش انتقام میگیرد
دختر کوچه های تابستان
طعم شیرین و داغ خردادی
من خداوند بیستون بودم
تو به فکر کدام فرهادی