دلم درگیره این بود نبینمت چی میشه
همش درگیر این بود اگه بره چی میشه
حالا گذشت و سالی ندیدمت عزیزم
تقصیر دلم بود که از تو مینویسم
با اون آروم میشه قلبم اگه تورو ببینه
آروم میشه دردم به پای تو بشینه
حالا گذشت و سالی ندیدمت عزیزم
تقصیر دلم بود که از تو مینویسم
دو سال گذشت نمیخوام برگردی
نمیخوای ببینی چجور بهم بد کردی
ورق زدم دفتر عاشقی رو وقتی
فهمیدم هستم در حد سرگرمی
من کیش شد از بازیه روزگار
ولی تو باختی من اومدم روی کار
ازت ممنونم اگر رفتی عشق من
بهت مدیونم چشمای روزگار
تو گذشتی ازم مرسی از گذشتت
باعث کشف استعدادم شدی تو هر شعر
من زندگیمو بهت دادم ولی خودت باعث شدی که قلبت تو زرد شه
یه مدتی هست میزونو خوبه حالم بیا نگاه کن این چشمام بی قرارن
بیا نگاه کن مخاطب شعرای من میخوام
بفهمی هنوز بهت حسی دارم
دلم درگیره این بود نبینمت چی میشه
همش درگیر این بود اگه بره چی میشه
امروزم گذشت بهتر از روزای قبل خداروشکر سپری شد روزای بد
دیگه نیستم خوشی با عشق جدید
میدونم تو ذهنت چهرم شده سیاه سفید
تو امثال منو سنجیدی با پولش کیا یاد دادن تحویل بدی دروغ بهش
کسی رو که همه جوره پات موند ول کردی با کی فک میزدی
ببینم این بود عشق گفتی عوض میشم شدی عوضی تر
آخه خاک پاتم رفتی با چه قرضی هر چیزی که خواستی مگه برات کم گذاشتم
حتی تو صحبت هام واژه نه نداشتم باشه بازیچه باشه ابزار تجارت
دیگه تمومه حرفی ندارم ارباب حقارت ولی یادت باشه بازنده تو بودی
خدا به همرات رفیق غسل های جنابت
