Moein Asadzadeh – Nagoo Omidi Nist

دیگه چشماو نمیشناسم بدیهاتم حتی دوس دارم
با اینکه هستی پیش من توو تنهایی گرفتارم
عمر احساست میدونستم کوتاه مطمئنم که روزای بدتر توو راهه
من صعود کردم چشماتم مثه پرتگاهه
نگو امیدی نیست که بشم بازم عشقت
خودت ی کاری کن دنیام بشه بهشتت
نگو امیدی نیست که احساس بهت بیاد بازم به چشمت
نگو امیدی نیست این دل لامصب با تو آروم شه دیگه نمیره از سر
نگو امیدی نیست خودتو ببینم جای خوابت هرشب
خواهشم باز مثه روز اول عاشقم باش آخه خودخواه بی احساسم اگه میشه فکر منم ی کم باش
بگو عشقم اون آینده ای که ساختیم چی شد
باید بشمرم چقد این روزا رو بی تو بگو الان دلت آخه درگیر کی شد
نگو امیدی نیست که بشم بازم عشقت خودت ی کاری کن دنیام بشه بهشتت
نگو امیدی نیست که احساس بهت بیاد بازم به چشمت
نگو امیدی نیست این دل لامصب با تو آروم شه دیگه نمیره از سر
نگو امیدی نیست خودتو ببینم جای خوابت هرشب