معشوقه ی پنهانی من ای باور زندانی من
معشوقه ی پنهانی من ای باور زندانی من
پنهان شدی از چشم همه در کنج دلت خانه ی من
معشوقه ی پنهانی من
معشوقه ی پنهانی من
از دور میبینم تو را شاید که تسکینم شود با یک نظر دل میبری
کفر تو دینم میشود
من مست چشمان توام تو غرق رویای منی
این بهترین حس من است اینکه تو دنیای منی
اینکه تو دنیای منی
باید که پنهانت کنم از چشم دنیا باید بماند راز ما در سینه ی ما
دنیا به کام عشق ما هرگز نبود اما چه کس شد با خبر از حال فردا
من در پی رویایی تو از پا فتادم ای عشق بی حاصل مرا دادی به بادم
دردی به من دادی که درمانی ندارد
قلب پریشانی که سامانی ندارد
دردی به من دادی که درمانی ندارد
قلب پریشانی که سامانی ندارد
وقتی برای دیدنت راهی ندارم وقتی برای دیدنت راهی ندارم
دیگر در این برزخ چه می آید به کارم
معشوقه ی پنهانی من ای باور زندانی من
معشوقه ی پنهانی من ای باور زندانی من
پنهان شدی از چشم همه در کنج دلت خانه ی من
معشوقه ی پنهانی من
معشوقه ی پنهانی من
از دور میبینم تو را شاید که تسکینم شود با یک نظر دل میبری
کفر تو دینم میشود
من مست چشمان توام تو غرق رویای منی
این بهترین حس من است اینکه تو دنیای منی
اینکه تو دنیای منی
