داشتنت مثل ی رویاست
نه ی قصه و حکایت حس بودنت ی خوابه خوابیه تا بی نهایت
جرات از تو نوشتن از تو گفتن از تو خوندن
مثل باور سرابه واسه روح تشنه ی من
اگه یک لحظه ی کوتاه تو شدی همسفر من
یاد اون لحظه نمیره تا قیامت از سر من
اگه یک لحظه ی کوتاه تو شدی همسفر من
یاد اون لحظه نمیره تا قیامت از سر من
اون کی بود توو ظلمت شب
شعله ی چشاتو دزدید دست
بی رحم کدوم باد خوشه ی قلب منو چید
حالا این دل توی سینه دیگه آروم نمیگیره
شوق دیدن تو انگار داره جونمو میگیره
اگه یک لحظه ی کوتاه تو شدی همسفر من
یاد اون لحظه نمیره تا قیامت از سر من
اگه یک لحظه ی کوتاه تو شدی همسفر من یاد اون
لحظه نمیره تا قیامت از سر من
داشتنت مثل ی رویاست
نه ی قصه و حکایت حس بودنت ی خوابه خوابیه تا بی نهایت
جرات از تو نوشتن از تو گفتن از تو خوندن
مثل باور سرابه واسه روح تشنه ی من
اگه یک لحظه ی کوتاه تو شدی همسفر من
یاد اون لحظه نمیره تا قیامت از سر من
اگه یک لحظه ی کوتاه تو شدی همسفر من
یاد اون لحظه نمیره تا قیامت از سر من
اون کی بود توو ظلمت شب
شعله ی چشاتو دزدید دست
