Lyrics: Mohammad Bahrami
Music: Mehdi Badpa
Arrangement: Mehdi Badpa
Instagram: Mehdi_badpa
خسته ام خسته تر از هرکی در این عالم هست
زخمی ام چون بم ویرانه شده از زلزله اش
عشق نا گاه قطاری که مرا با خود برد
مقصد بی هدف و کوپه ی بی پنجره اش
حبس زندان فنا ساکن سلول شبم
جرم من ثانیه ی چشم تورا دیدن بود
و جوانی که در این آتش تنهایی سوخت
چشم خامی که دگر عاشق باریدن بود
من عطش کرده ی آبم تو شدی بحر سراب
هرچه نزدیک تر آیم تو ولی دور تری
وا ژه ام روی غزل ساز تورا می خواهد
خاک وصلت شده ام باز تو مغرور تری
مرد میدان شدنت راه درازی دارد
گوی و میدان تورا دست رقیبان دادم
مرغ طوفان نشدم صاعقه جانم را سوخت
راهی شعر شدم دل به خیابان دادم
دوریت چنگ به دریایی قلبم زده است
دیگر آرام نی ام رو به تلاطم شدنم
چشم خیسم به سرم چمبره مرداب زده
پلک پویبده شدم روبه تحفن شدنم
نیمه جانم لجن و نیمه ی دیگر خالیست
ار چه باید نگرم نیمه پر لیوان را
چشم تا کار کند وادی بی حوصلگی ست
با چه امید خوشی سر کنم این دوران را
خلوتم بوی ترور میدهد از هجرانت
انتحاری شده این بغض نگارا برگرد
بازی خودکشی و ماشه لرزان برپاست
مرگ نزدیک شقیقع ست نگارا برگرد
مرگ این مادر مجهول ترین های فلک
چیستی ای همه ی کام راحت چیستی
ای سرانجام خطرناک ترین افکارم
