نمیدونه یه نفر هستش همش قلبش واسش می تپه
نمیدونه یکی به یادش رفت همه چیش از یادش
نمیدونه یکی اینجا عاشقشه
نمیدونه نه یکی هنوز به یادشه
این عقربه ی لعنتی میره جلو
ولی نمیخوام بفهمه اون این حسو
کاشکی میشد ببینمش یه بار فقط
ازش بپرسم حال دلمو
این عقربه ی لعنتی میره جلو
ولی نمیخوام بفهمه اون این حسو
کاشکی میشد ببینمش یه بار فقط
ازش بپرسم حال دلمو
عاشق بودم ولی عشق نبودم
چون رد پاش موند چشم ندوختم
حرفو قورت دادم و هی نگفتم
هر چند وقت یه بار میشه چک
بعدش دنیام رو ریسته
متنفر میشم از خودم میپرسه
دلم چرا بهش نگفتم
شاید گوشام بهم علاقه نداشت
خواستم حذفش کنم از تموم شبام
قلبم که اصا ازش بهونه نداشت
دلم میخواست عشقی از اون نمونه برام
دیدم نمیتونم سپردم دست زمان
