Pouria Hosseini – Havaye Bato Nabodan

هوای باتو نبودن مرا زمستانی کرد
دو چشم ابری من را دوباره بارانی کرد
برای من منه بی تو نفس کشیدن درد است
نبودنت مردنت را چه کاری آسانی کرد
تمام من عشقی بود که ناتمامش کردی
تو با نبودن شاید مرا تمام کردی
دلم پیت میگشت و تورا مدام گم میکرد
بگو به این دل ساده پی سراب میگردی
کوه آه ام از نگاهم بغض مرا نخواندی
پای عشقت جان سپردم پای عهدت نماندی
سیل دردم و شهر قلبم با نبودت خراب شد
هرچه رویا باتو داشتم بی تو نقش بر آب شد
تمام خاطره هایت مرا به یغما بردو
جهان تلخ نبودت مرا به اغما بردو
سکوت میکنم اما اگر کند دل فریاد
چه میکنی با این دل که زیر پایت افتاد
کوه آه ام از نگاهم بغض مرا نخواندی
پای عشقت جان سپردم پای عهدت نماندی
سیل دردم و شهر قلبم با نبودت خراب شد
هرچه رویا باتو داشتم بی تو نقش بر آب شد