متن ترانه آراز و هنریک و اردشیر فرشته ی بدون بالم
اگرچه زخم تو نجات سهم من شده
کنون طنین مهر تو ترانه وطن شده
به احترام آن قسم که روز عهد خوردهای
برای زنده ماندنم عاشقانه مرده ای
غریبه آشنای من عاشقانه با منی
تو را احاطه کرده عشق الهه گذشتنی
تو از تبار مهری و مرام تو سخاوت است
تو آمدی نشان دهی
که عشق بی نهایت است
به عشق بوسه میزنم
به رنج دستهای تو
وطن به پای تو گریست
فدای اشکای تو
به شوق ماندنم که مست پرسه میزنی
فرشته بدون بالم
تو جان خود سپر کنی
اگر که مرگ شود میان زندگی و بالم
کنار آمدی به درد
به جنگ های بی نبرد
به زخمهای بی صدایت
قیام میکنم ز شرم
تمام قد مقابلت
به احترام زخمهایت
حیات گره زدی به نبض لحظه های من
اگر چه خود نفس بریدی
گذشتی از دیار خود
زخانه و تبار خود
به داد لحظه ام رسیدی