Samyar – Az Eshgh

ندیده بودن چشام عین تو عاشق
تو خود عشقی منم عاشق ترینم
سرم پایین هرجایی که میرم و نمیخوام هیشکیو
جز تو ببینم
فقط شنيده بودم از عشق منو دورم زدن
آلوده و داغون از عشق
پاييز و بارون از عشق
گريه هام و بغض و دلتنگيم از عشق
از عشق
اينقد دل پر شده بودم از عشق
فكر نميكردم دوباره دل ببندم آخرش
ميمونم تا تهش
اگه عاشق تر از اينم شه خب
ميشم منم عاشق ترش
تموم شهر جمع شن
يه تار موى عشق من نميشه
سرش رو شونمه لالايى ميخونم تا چشماش بسته ميشه
سرش رو شونمه
ديوونمه
كنارمه هميشه
چشات هر روز يه رنگى برام
چقد بهتر شده كنار تو حال و هوام
چقد روشن و آروم شبام
دیگه بدبین و منفی نیست به آینده نگام
نشون میده بهم آرامشو دستات تکون میده نگاهت قلبمو
یه جوری خوبن حرفات که منو موظف کرده یادم بره کلاً قبلمو
بمون یادم بده دل بستن