Saber Izadi – Jane Janan

بی قرارم
چه کنم با شهر چشمانت عزیزم
من که مجنونمو از عشقت مریضم
من از این دنیای بی تو میگریزم
بی قرارم
پیچ گیسویت مرا دیوانه کرده
پیله ام را عشق تو پروانه کرده
من دلم بازم تورا بهانه کرده
چه شود با تو، عشق عجیبست عجیبست
عزیزم عزیزم
چه کنم بی قرار توام عشق همینست
همینست، عزیزم
با خودت بردی تابو توانم
قرص ماهم قرص ماهم،ماهم
من که غیر از تو هیچ نخواهم
پناهم پناهم، پناهم
بماند، که لبخند تو چی بر سرم آورد
که دل تاب نبودت را ندارد
چه شود امشب اگر باران ببارد
نگاهت در دلم ریشه زده ای جان جانان
تو که زیباترینی ماه تابان
تورو میخواهمت از تو چه پنهان
چه شود با تو، عشق عجیبست عجیبست
عزیزم عزیزم
چه کنم بی قرار توام عشق همینست
همینست، عزیزم
با خودت بردی تابو توانم
قرص ماهم قرص ماهم،ماهم
من که غیر از تو هیچ نخواهم
پناهم پناهم، پناهم