Mohammad Zande Vakili – Darya

اگه ممکنه هواتو برسون ریه های من پر از دود شده
تو به چی خیره شدی چند ساله این روانی بی تو نابود شده
بغلم کن که نمیرم از درد نا ندارم واسه ی خندیدن
اگه ممکنه بهم قرض بده شونه هاتو واسه ی باریدن
من یه عمریه حال و روزم اینه ابریم که بغضشو وا کرده
اگه میشه موهاتو باز بذار که دلم هوای دریا کرده
تو نمیشناسی منو از حرفام من با دردام شباهت دارم
خیلی وقته خو گرفتم با بغض من با هر ابری رقابت دارم
حال و روزمو ببین قبل از تو گریه هام شبیه رگبار نبود
اگه میشه باز دستامو بگیر قبل تو چشای من تار نبود
اگه ممکنه هواتو برسون ریه های من پر از دود شده
تو به چی خیره شدی چند ساله این روانی بی تو نابود شده
بغلم کن که نمیرم از درد نا ندارم واسه ی خندیدن
اگه ممکنه بهم قرض بده شونه هاتو واسه ی باریدن
من یه عمریه حال و روزم اینه ابریم که بغضشو وا کرده
اگه میشه موهاتو باز بذار که دلم هوای دریا کرده
تو نمیشناسی منو از حرفام من با دردام شباهت دارم
خیلی وقته خو گرفتم با بغض من با هر ابری رقابت دارم
حال و روزمو ببین قبل از تو گریه هام شبیه رگبار نبود
اگه میشه باز دستامو بگیر قبل تو چشای من تار نبود