متن ترانه وحید محمدی خواب خرگوشی
کشوندی بین جنگل
منو با ردّ پاهات
همونجا که دلم شد
اسیر دام رویات
چه لالاها که هر شب به گوشم خوندی ای عشق
تو که روی پر قو
منو خوابوندی ای عشق
دلم خامِ دلت شد
که کارش رو بلد بود
تو که نازک تر از گل
بهت گفتن غلط بود
تو که گفتی به صد رنگ
از اون دشتِ هیاهو
به بیراهه کشوندی/ منو با ردّ آهو
عشق توو جنگلی پر از روباه
خواب خرگوشیِ عمیقی نیست
تیغ ها رو شد و به من فهموند
عاشقی کار جوجه تیغی نیست
باز هم اون کبوتر تنهام
من که همراه بازها می شم
آه من اون گوزنِ آرومم
که اسیر گرازها می شم)
منو با دستت ای عشق! به رویاها پروندی
دلِ جاموندمو باز
به پروازش رسوندی
کنار تو نخوردم
به تور کرگدن ها
منی که می دویدم
رها روی چمن ها
دلم رو برده بودی به چه خوابِ قشنگی
توی این بیشه آروم
به دور از هر پلنگی
تو که گفتی به صد رنگ
از اون دشتِ هیاهو
به بیراهه کشوندی/ منو با ردّ آهو