Mehdi Zarei – Mimire Mashk

بازم روز درد زمین اومده ، بازم قلبم از غم هوایی شده
نگاه کن توو این لحظه های غریب ، خیابون عجب کربلایی شده
به عشق همونی که چشماشو بست ، تا هر کی نمیتونه راحت بره
تا هرکی نمیدونه جرأت چیه
، باعشقش نمیمونه راحت بره
زمین غرق خونه ، زمان غرق اشک
، بازم خالی میمونه میمیره مَشک
کی میدونه به بچه ها چی گذشت
، عمو رفت ولی دیگه برنگشت
بِمیرم واسه درد اون خواهری ، که از درد نامردا داغون شده
بمیرم واسه چشمی که زل زده
، به گوشواره ای که پر از خون شده
یه آن شد ولی مثل صد سال بود
دیگه دردی که موند یک شب نبود
غم کربلا غم نمی شد اگه
توو اون روزِ پر درد زینب نبود
زمین غرق خونه ، زمان غرق اشک
بازم خالی میمونه میمیره مَشک
کی میدونه به بچه ها چی گذشت
عمو رفت ولی دیگه برنگشت
بِمیرم واسه درد اون خواهری
که از درد نامردا داغون شده
بمیرم واسه چشمی که زل زده
به گوشواره ای که پر از خون شده