Omid Riyahi – Negahe To

بشین اینجا کنار من
نفسهام بی تو سنگینه
تنم زندانی درد
توی هر بند می میره
تو گفتی آخر این راه
به سمت نا کجا میره
تموم جاده ها دیدن
تو بیراهه دلم گیره
نگاه تو تو ذهن من
همیشه بوده میمونه
دلم بعد تو هر لحظه
از این تنهایی میخونه
تو دنیای منی اما
چرا میری به این زودی
تویی که توی هر لحظه
برام تسکین من بودی
دلم پا بند دستات
ولی پاهات دارن میرن
تو میدونی منم دیدم
که چشمای تو درگیرن
که چشمای تو درگیرن
تو بی من هر کجا باشی
بعیده وقت دلشوره
تو دنیای کسی جاشی
نگاه تو تو ذهن من
همیشه بوده میمونه
دلم بعد تو هر لحظه
از این تنهایی میخونه
تو دنیای منی اما
چرا میری به این زودی
تویی که توی هر لحظه
برام تسکین من بودی
بشین اینجا کنار من
نفسهام بی تو سنگینه
تنم زندانی درد
توی هر بند می میره
تو گفتی آخر این راه
به سمت نا کجا میره
تموم جاده ها دیدن
تو بیراهه دلم گیره
نگاه تو تو ذهن من
همیشه بوده میمونه
دلم بعد تو هر لحظه
از این تنهایی میخونه
تو دنیای منی اما
چرا میری به این زودی
تویی که توی هر لحظه
برام تسکین من بودی
دلم پا بند دستات
ولی پاهات دارن میرن
تو میدونی منم دیدم
که چشمای تو درگیرن
که چشمای تو درگیرن
تو بی من هر کجا باشی
بعیده وقت دلشوره
تو دنیای کسی جاشی
نگاه تو تو ذهن من
همیشه بوده میمونه
دلم بعد تو هر لحظه
از این تنهایی میخونه
تو دنیای منی اما
چرا میری به این زودی
تویی که توی هر لحظه
برام تسکین من بودی