من عادت میکنم به این شبایی که پر از درده
به رفتارت که این روزا دنیامو عوض کرده
به روزامون که هر لحظه داره شبیه هم میشه
به احساست که هر لحظه به لحظه داره کم میشه
من عادت میکنم به اینکه با تو باشم اما
موندنه تو کنار من بشه واسم معما
به فردایی که معلوم نیست بمونی
نه باورم نمیشه تو همونی
روزای خوبی تو راه نیست منو با چشمای خیس
یادت بیار همون روزی که میرفتی و میمردم
دلم خوش بود که می مونی گفتی میری به آسونی
یادت بیار چه زخمهایی که از تو من نمیخوردم
نمیشه بی تو این روزا رو سر کرد تا دیر نشده بیا و برگرد
یه کاری نده دستم که نتونم بدونه تو توو این خونه بمونم
روزای خوبی تو راه نیست منو با چشمای خیس
یادت بیار همون روزی که میرفتی و میمردم
دلم خوش بود که می مونی گفتی میری به آسونی
یادت بیار چه زخمهایی که از تو من نمیخوردم
روزای خوبی تو راه نیست منو با چشمای خیس
یادت بیار همون روزی که میرفتی و میمردم
دلم خوش بود که می مونی گفتی میری به آسونی
یادت بیار چه زخمهایی که از تو من نمیخوردم
