به انتها رسیدم و بازم
هر آنچه بوده ام رو میسازم
به دل سپردم فقط بشمار
به دست تو هر آنچه میبازم
سلام من رسان به بدخواهم
بگو آنچه کرده آگاهم
از اسب افتادم نه از اصلم
خسته ولی هنوز در راهم
من یه منم که انتهایه من فقط مرگ است
ریشه ام و ترس خزان برای یک برگ است
تن من از نسیم و باد ها نمی لرزد
یه جنگجو که از صدای تیر نمی ترسد
من یه منم که انتهای من فقط مرگ است
ریشه ام و ترس خزان برای یک برگ است
تن من از نسیم و باد ها نمی لرزد
یه جنگجو که از صدای تیر نمی ترسد
دیوار ها برای من دیوار نیست
بی رحمیه زمان قابل انکار نیست
اما من از جنس شکستن نیستم
پای همان که گفته ام می ایستم
به های و هوی این زمان نباید اعتنا کنی
به انچه قول میدهد نباید اکتفا کنی
نباید نشان دهی اگر شکست بیخودی
وای از آن روز که حس کنند داری می بری
من یه منم که انتهایه من فقط مرگ است
ریشه ام و ترس خزان برای یک برگ است
تن من از نسیم و باد ها نمی لرزد
یه جنگجو که از صدای تیر نمی ترسد
من یه منم که انتهایه من فقط مرگ است
ریشه ام و ترس خزان برای یک برگ است
تن من از نسیم و باد ها نمی لرزد
یه جنگجو که از صدای تیر نمی ترسد
