Mohsen Marashi – Divanegi

من دیووانه مجنون به تو وابستم
هرچه پیشاید و آید با تو من هستم
من از این حال خرابم چه بگویم وای چه بگویم
شک نکن بی تو که تنها شبم افسردم
رفتم این راه به کرات زمین خوردم
رنج تنهایی مرا کشته بگویم چه بگویم
دیووانه دیووانگیم دلبر جانان درگیر توئم
گیر توئم از تو چه پنهان، گر دل به دلت دادمو
پیشت عددی نیست، من مثل تو مغرورم و
این حس بدی نیست، ای جان ای جان
آمدی جان دل خوش به این قسمتم
کمترین است که جانم به اسمت زدم
خانه کم داشت بیکی مثل تو جان من
این محال است تو را تا ابد از دست هم
من دیووانه مجنون به تو وابستم
هرچه پیشاید و آید با تو من هستم
من از این حال خرابم چه بگویم وای چه بگویم
شک نکن بی تو که تنها شبم افسردم
رفتم این راه به کرات زمین خوردم
رنج تنهایی مرا کشته بگویم چه بگویم
دیووانه دیووانگیم دلبر جانان درگیر توئم
گیر توئم از تو چه پنهان، گر دل به دلت دادمو
پیشت عددی نیست، من مثل تو مغرورم و
این حس بدی نیست، ای جان ای جان