متن ترانه بردیا کرد مغرور
برای از تو نوشتن
واژه ها چقدر حقیرن
کاشکی بغض های شبونه ام
تو ترانه هام نمیرن
مثل یک آدم مغرور
منو جا گذاشتی رفتی
منو جا گذاشتی رفتی
رفتی و خبر نداری
بی تو هیچ هم خیلی خسته
نقش چشمای قشنگت
روی دیوارا نشسته
از کجا برات بخونم
قصه روزای تارو
لحظه های تلخ بی تو
اون شبای موندگارو
من بدون تو شکستم
تو ولی چشماتو بستی
تو ولی چشماتو بستی
قصه عاشقی ما
قصه ی چوب و تبر بود
گریه هام که بی ثمر بود
دلت از من بی خبر بود
من بدون تو شکستم
تو ولی چشماتو بستی
تو ولی چشماتو بستی
من بدون تو شکستم
تو ولی چشماتو بستی
تو ولی چشماتو بستی
من بدون تو شکستم
تو ولی چشماتو بستی
تو ولی چشماتو بستی