مه بودم همدمِ پیر خرابات
خراب بودم خراب اندر خرابات
(من همدم پیرخرابات شدم،آنقدر خراب شدم مثل یک خراب افتاده در خرابات)
..اشاره به : پیرخرابات اصطلاح متصوفه عبارت از مرشد کامل و مکمل است که مریدی را بترک رسوم و عادات میدارد و نیز سالک و عاشق لاابالی را گویند که افعال و صفات جمیع اشیاء را محو در افعال و صفات الهی دارند
گنوغ اندر گنوغ هشیاره هشیار،دگه جنگ و جلنگ شهماتِ شهمات
(دیوانه ترین عاقل و عاقل ترین ترینه ها منم )
..اشاره به : وقالوا یـایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون
مه صدبار توبه امکه توبه مشکه
مه خوب نابوم‌دگه هیهات و هیهات
(من صد مرتبه خواستم توبه کنم و از این راه برگردم در آخر فهمیدم من خوب نخواهم شد و از این خراب شدن برنخواهم‌گشت افسوس )
جدابودوم‌مه از قوم دغل باز
معاف از آتشُ بند مکافات
(از مردم دغل باز (قومی که به ناحق و از روی فریب دعوت به دین میکنند(داعش)) راه خود رو جدا کردم به همین دلیل حکم جدا شدن از آتش و از مکافات عمل رو از خداوند دریافت کردم)
.. قوم‌دغل باز .اشاره به‌ماجرای مسجد ضرار دفتر دوم مثنوی
جدا از قافله بیراهه رفتم
یه جایی بین فی الارضُ سماوات
(از این راه راستی که قافله مردم عادی میرود من جدا شدم و یک بیراهه رفتم اما بیراهه نیست گویا بین زمین و آسمان است )
مه کارم از نصیحتم گذشتن
مکن وقتت تلف با این روایات
(کار من از این که کسی نصیحتم کند گذشته وقت خود رو با روایت کردن هدر ندید)
مه امخوندن حدیث پاکبازی
سروگوشم پره از این اذاءجات
(من احادیث پاکباختگی رو خوندم (اشاره به حدیث رسولُ اللّهِ(ص): أوَّلُ ما یهَراقُ مِن دمِ الشَّهیدِ یغفَرُ لَهُ ذَنبُهُ کلُّهُ)
اکنون دیگر گوشهای من از فرمایشات شما پر هست و به حرف های شما گوش نمیدهم)
مه از امرو پره نین هر رو مستم
نرفتم‌هرپسین آقای سادات
(از امروز یا پریروز نیست بلکه من هر روز این مستی عرفانی رو دارم
و این‌مستی عرفانی هر بعد از ظهر مرا به دیدار آقای سید ها میبرد (اشاره مقام معظم رهبری(مدظله)))
اگه مستوم اگه با سر نرفتم
شقایق سجدتم اندر مناجات
(اگر این عشق مستم و از پا نمیشناستم
خدایا من در سجده ی مناجات عین‌گل شقایق با آرزوی شهادت سر خم میکنم
