توی همون کوچه زیر نور مهتاب قرار اول بود
گفتم منو دریاب بارون زد و آروم عطر تورو پخش کرد
وقتی خندیدی خدا هم حظ کرد
یه گل توی دستم تند تند میزد قلبم
گفتم دوستت دارم گفتی تا تهش هستم
دیگه تموم شده بود روزای بد
میگذشتن ساعت های خوش پشت سر هم
نشستیم ساعت ها تنها روی روبروی هم
بدون سختی و مشکلات و غم
دیگه تموم شده بود روزای بد
میگذشتن ساعت های خوش پشت سر هم
نشستیم ساعت ها تنها روی روبروی هم
بدون سختی و مشکلات و غم
لحظه شماری واسه دیدن تو
واسه گرفتن دستای تو
صدا شدن اسم من از زبون تو
تموم شهر حرف ما بود
دورمون کردن شهر حسود
اما خوشبختی حق ما بود
یه چشم نظر بنداز به خودت
نمیخوام کسی چشمت کنه
آخه اون صورت مثل گله
دیگه تموم شده بود روزای بد
میگذشتن ساعت های خوش پشت سر هم
نشستیم ساعت ها تنها روی روبروی هم
بدون سختی و مشکلات و غم
دیگه تموم شده بود روزای بد
میگذشتن ساعت های خوش پشت سر هم
نشستیم ساعت ها تنها روی روبروی هم
بدون سختی و مشکلات و غم
