يک آهنگساز جوان در فرديس کرج قرباني وسوسه يک آشنا شد و به قتل رسيد.
ساعت 15:30 بعدازظهر 20 آبانماه سال جاري پسر جواني با پليس 110 تماس گرفت و ادعا کرد محل کار برادرش به نام آرش مورد دستبرد قرار گرفته و وي نيز که يک آهنگساز جوان است به طرز مرموزي ناپديد شده است.
مأموران خيلي زود وارد عمل شدند و تيم ويژهاي از افسران آگاهي فرديس کرج خود را به استوديوي آهنگسازي پسر گمشده رساندند و به انگشتنگاري پرداختند.
دفتر صدابرداري آرش که واقع در يک آپارتمان در پاساژ تجارياي بود به شدت به همريخته شده و بعد از 10 دقيقه تجسس، يکي از افسران تجسس که چراغقوه در دستش بود از بقيه کساني که آنجا در حال تجسس بودند خواست وسايل و مبلمان را کناري بزنند. «آرمين» که نگران برادرش بود همراه پسر عمويش با عجله وسايل را کنار زدند و خود را در برابر جسد خونآلود جوان آهنگساز ديدند.
در حالي که وحشت و غم به جان دو پسر نشسته بود، ماجراي اين جنايت در استوديوي آهنگسازي به بازپرس ويژه قتل گزارش شد و همزمان تيمي از پزشکي قانوني و تشخيص هويت پاي در قتلگاه جوان آهنگساز گذاشت.
در همان صحنه جنايت بررسيهاي تخصصي نشان داد که آرش 38 ساله با 154 ضربه چاقو به کام مرگ فرو رفته است. خيلي زود تيمي از کارآگاهان ويژه قتل وارد عمل شدند و همزمان کارشناس پزشکي قانوني زمان مرگ آرش را به صورت تقريبي بين ساعت 9 تا 10 شب سهشنبه 20 آبانماه اعلام کردند.
در نخستين مرحله، نگهبان پاساژ تحت بازجويي کارآگاهان قرار گرفت و همزمان گروه تجسس به بررسي دوربينهاي مداربسته پرداختند. روز چهارشنبه 21 آبانماه در حالي سپري شد که ردپايي از دزدان جنايتکار به دست نيامده بود تا اينکه ظهر پنجشنبه به خانواده سياهپوش خبر دادند قاتل آرش دستگير شده است.
قاتل، جواني 23 ساله به نام «دانيال» بود که جرم قتل آرش و سرقت لوازم آهنگسازي و صدابرداري را به گردن گرفته بود.
وي در نخستين اعترافات خود به پليس گفت: چند وقتي بود نقشه سرقت از دفتر آرش را کشيده بودم. ابتدا ميخواستم فقط او را بيهوش کنم اما اين نقشهام اجرايي نشد. چاقوي آشپزخانه را برداشتم و هر چه زور در بدن داشتم به کار بردم تا آرش را به قتل برسانم. براي اينکه مقاومتي نکند از پشت سر به او حمله کردم و تا توانستم و از ترس اينکه او مقاومت نکند خيلي ضربه به او زدم. همه جا غرق خون شده بود. همه اسباب و لوازم را به گوشهاي کشيدم و با تي و دستمال وسط اتاق را تميز کردم تا اثري از خون نباشد. کت آرش را پوشيدم و لباسهاي خونآلود خودم را پنهان کردم. ساعت دو بامداد بود که کارهايم تمام شد، منتظر شدم تا صبح شود. ساعت 6 صبح به نگهباني پاساژ رفتم و خواستم در پاساژ را باز کند اما او امتناع کرد. به من مشکوک شد و پرسيد چه نسبتي با آرش داري؟ گفتم خواهرزادهاش هستم. او حتي کتش را به من داده، اين هم مدارک اوست. ساعت 8 صبح که شد در پاساژ باز شد و من همه لوازم قيمتي صدابرداري آرش را با خودم به پايين انتقال دادم و با گرفتن يک تاکسي از محل متواري شدم.
بين راه راننده تاکسي و دانيال بر سر قيمت کرايه با هم درگير شدند و راننده تاکسي بلافاصله با پليس تماس گرفته و افسر با ميانجيگري سعي ميکند بين آنها صلح ايجاد کند اما انگار قاتل فراري بايد به دام بيفتد، آن هم با پاي خودش!
راننده و دانيال هر دو براي بررسي درگيريشان به بازداشتگاه انتقال مييابند و صبح پنجشنبه 22 آبانماه با رأي قاضي پرونده هر دو آزاد ميشوند.
زمان بازگشت دانيال از دادسرا به پاسگاه، او با سرباز همراه درگير و دوباره براي بررسي درگيري به اتاق رئيس کلانتري فراخوانده ميشود. رئيس کلانتري با کمي صحبت سعي ميکند دانيال را آرام کند. از وي ميپرسد اين اجناس را از کجا آوردهاي که او در پاسخ ميگويد براي تعمير از صاحبش گرفتهام. اين پاسخ او باعث شک و ترديد در ذهن افسر کلانتري ميشود. او با تماس با محدوده مبدأ سفرش از طريق راننده تاکسي متوجه ميشود يک سرقت و قتل در همان محدوده رخ داده است. بنابراين دانيال توسط گشت پليس به آگاهي ارجاع داده ميشود تا کارآگاهان دايره جنايي در يک بازجويي فني، اعتراف به قتل و سرقت را از او بگيرند.
ارزش ريالي سرقت دانيال 30 ميليون تومان گزارش شده است.
«آرش آغنده» آهنگساز و صدابردار جواني بوده که داراي 12 سال سابقه هنري بوده و کنسرتهاي مختلفي را در مناسبتهاي عمومي و جشنوارهها اجرا کرده است.